امروز این نمودار جالب را دیدم:
این نمودار نشان میدهد که از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۲، به صورت معنیداری، تعداد مقالات طولانی، رو به کاهش هستند.
این قضیه را میشود از چند جهت بررسی کرد:
۱- تغییر سبک روزنامهنگاری متناسب با دنیا پرشتاب
۲- مقالات طولانی بازخورد مناسب دریافت نکردهاند و بنابراین به تدریج خوانندگان، روزنامهنگاران و مسئولان نشریات را به سمت انتشار مقالات مختصرتر سوق دادهاند.
۳- شاید هم بشود، اینترنت و شبکههای اجتماعی را به نوعی در بیحوصلگی مردم یا کاهش توانایی تمرکز آنها برای خواندن مقالات طولاین مقصر دانست.
به عنوان یک وبلاگنویس، طبیعی است که من طرفدار مقالات طولانی هستم، گرچه چکیده سخن گفتن و بیان کردن مقصود در عبارات کوتاه کار پسندیدهای است، اما به گمانم مختصرتر شدن اندازه مقالات، بیش از حد فعلی نه به صلاح نشریات باشد و نه خوانندگان.
ما همان طور که به گزارشهای خبری جمع و جور نیاز داریم، نیازمند تحلیلها و مقالات ژرف هم هستیم.
در عصر وب ۲٫۰ و شبکههای اجتماعی، گاهی با افسانهسرایی و اغراق و برجسته کردن غیرضروری روزنامهنگاری شهروندی، نقش مطبوعات و نشریات سنتی، نادیده گرفته میشوند. در صورتی که ما همان طور که به گزارشهای آنی و ۱۴۰ کاراکتری و عکسهای شهروندان نیاز داریم، نیازمند روزنامهنگاری مستقل و پژوهشگرانه هم هستیم.
شماری از بهترین مقالههای تحلیلی و علمی که برخی از آنها در «یک پزشک» در این چند ساله بازتاب یافتهاند، مقالاتی بودهاند که من در این ۴ نشریه نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز، واشنکتن پست و وال استریت ژورنال خوانده بودم.
گاهی برای تأثیرگذاری، یک عکس کافی است، اما گاهی هم برای بیان همه جوانب یک موضوع، گریزی از نوشتن صدها و گاهی چندین هزار کلمه نیست.
منبع نمودار: +
آگهی:
پذیرش آگهی متنی و تصویری در نشریه خوارزمی